سرکوچهَ

سرکوچهَ

سرکوچهَ

سرکوچهَ

هوای صالح

 

دلـُم اِمشو هوای صالح ایکِه

بدو صالح که غم بی مه لِه ایکِه

 

بدو صالح بگـَه شعری دوبارهَ

بُنُس مرحم رو زخم پارهَ پارهَ

 

تو بی مِه مثـل شمع پر فروغی

بدو تو یادُم هادَه ای گــــنوغی

 

مَنُس ایجا تـَک و تنها بُـمُـنـُم

موال از کارونت جـا بُـمُـنـُم

 

بدو تو جرات پروازُم هـادَه

بـِگِه پایُین اَ مـِه آغـازُم هادَه

 

بدو ای پـیـر خـسـتهء  زَمونه

بزن وا شعرونت از نو جونه

 

بدو تو یادُم هادَه خندَه و گِر

بَمثلِ پــــــوریـا شاعـر بنـدِر

 

(نادر بلوچستانی)

 

.....................................

 

همه دوستان گپی و صحبتی از خالو شوهسته به گفتن ولی مه جز سکوت و حسرت چیزی امنینن ...

 

دیشو (13/6/85) ساعت حدودا 9 ، بر حسب اتفاک تلویزیون روشن امکه و امدی که برنامهء خیلی خوب شو وا شو برای اولین بار در تاریخ احداث صدا و سیمای مرکز خلیج فارس اسمی از استاد فرهیخته مرحوم صالح سنگبر ایوارد . تعجب مکنی وختی اگفتم اولین بار باور بکنی که اولین بار هسته.

کسی که در موکع حیاتش ممنوع الصدا و تصویر هسته

کسی که بعد از چهار سال از چاپ کتابش ( یادتن ) برای اولین بار از چاپ ای کتاب تقدیر بو

کسی که ...

کسی که ...

کسی که توی دلش خدا هسته 

تو سکوت شعر ما صدا هسته

کسی که عاشکی پیشه ایکه

توی جون مردمن ریشه ایکه

 

حیف بخدا حیف ، خالو هم مث منصفی بعد از مرگش مورد تقدیر و تشکر قرار ایگه. خدا عمری بهم هادیت تا شاهد چاپ کتاب کغار از سنگبر بشم ، خودیش که فرصت چاپ پیدا نیکرد.

 

کغار

کغار پر شکسته تو شو تار    مَیُن باد و بارونن گرفتار

فغن و وولک و درد غریبی     حدیث کهنه تکرار و تکرار

 

 

 ماشالله هزار ماشالله خالو ایهمه رفیک و هوادار ایشسته و ما نمافهمی !

 

در سوگ سنگبر 

ما از خاکیم و به خاک بر می گردیم 

خدا حافظ صالح  

حسرت دیدار

پروند آخرین یادگاریش از استاد

صالح با میل خودش رفت

امروز و دیروز

برای خالو سنگبر

وبلاگ پروند دیگر به روز نمی شود  

پروند

صالح هم... برید

صالح سنگبر ترانه سرای ۵۸ ساله هرمزگانی از جان خود دست شست  

شرح حال صالح سنگبر به قلم مرحوم صالح سنگبر

یادگار

 

                خالو

 

    خو نه خالو

 

    منصور نعیمی در سر نماز میت خالو

 

    نماز میت خالو

 

    و در آخر موا بگم که : خالو جدی جدی رفت ...

نظرات 12 + ارسال نظر
ابراهیم چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ق.ظ http://inja-anja.miohanblog.com

زیبا بود اما جرات پرواز باید از درون خود آدم باشد.

هم شهری تو در غربت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ب.ظ

چیزی نمیتوانم بنویسم دستت درد نکند به امید مطالب جدید در باره استاد صالح تا بعد خدا نگهدار

گوگانا پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:35 ق.ظ http://googana.blogsky.com

سلام.بله تو ایجا تا کسی حرف دریت ازنت یا ممنوع صدا یا ممنوع تصویر ابن هی................خدا رحمتش بکن

یداله شهرجو جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ق.ظ http://samtedarya.blogsky.com

سلام
اکنون جز دریغ وافسوس چه می توان گفت...خالو هم رفت تا درد ودریغ دیگری بر دل دوستداران شعر وادبیات این سامان بگذارد...

واغعا که هیطورن

من شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:13 ب.ظ http://fozolbashi.blogsky.com

رفت؟ فعل گذشته است.به اینده بنگرید....بیچاره انسان....

بیچاره خومو ... چون کدری موندونست .

موسا یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com/


تو شو و روز تو بگه
مه که باور ناکنم...

مه هم باورم نابودن . در واقع هیچ که باوری نابو

چوک سورو یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:52 ب.ظ http://suru.blogsky.com

با درودی گرم به یاران و رفقای هرمزگانی که حداقل این چند روز با هم همدل شدند و در غم از دست دادن یکی از پیشکسوتان ورزشی ، سیاسی و هنری این استان ، هم صدا شدند .
صالح رفت تا دست تکدی پیش اربابان قدرت دراز نکند . رفت تا شاهد از بین رفتن تمام امال ها و ارزوهایش نشود ، رفت چون مرگ را سهل تر از زندگی می دانست ، اما صالح خیلی وقت پیش رفته بود ، زمانی که به گرد سفد تسلیم گشت اوج نا امیدی از روزگار بود ، گر چه بارها بر خواست و لی دیگر رمقی برای ادامه راه نبود .
صالح رفت ، هنوز دهها نفر از هم دوران یا همفکران یا همشهریان صالح مثل اشباح بعد از ظهر ها اطراف خیابان برق قدم می زنند ، سایه های متحرک .
اینها هم سالهای ۵۷-۵۸ شور وهیجانی داشتند با کفشهای کتانی و پیراهن چینی و دنیای ارزوی انسانی ، دیدیم گرد مرگ انان را تهی نموده است . نمی دانم چه دستی در کار است که تحمل هیچ سروی ندارد یا تیشه بر ریشه یا با گرد سفید همه از پا می اندازد .
صالح رفت ولی زندگی ادامه دارد تا ما در سوگ یار دیگری دورهم جمه شویم ، هم صدا شویم و یادی از هم بکنیم
فقط بهر مردگان می توان ازادانه دورهم جمع شد ، همصدا و همدل شد .

تنها کاری که از دستمو الام بر اتات فقط در یک شعر رامی خلاصه بودن :

دست خالی بی تو سر زدن ...
دل خالی

مصطفی ـ نایبند شمالی سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.bnnd.blogfa.com

همیشه همیطوری ... وقتی که رفت تازه افهمن که چه کسی از دست شودادن ...تا وقتی هسته کسی قدری نی دونست حالا که رفت ...
نه دگه دیرن ...تمام بود...صالح دگه بر ناگردت...مثل همه کسونی که رفتن و دگه بر نگشتن...صالح با کوله باری از غم و اندوه و رنج از پهلو ما رفت...هیچ کس درد دلی گوش نی کرد.
<<<برای گریه کردنات یکی دو روزه کافیه سیاه بپوش برای من اینم برای قافیه>>>

نوید چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ق.ظ http://paslengeh.blogsky.com

سلام.
وبلاگ پاس آپدیت شد. لطفا سر بزیند نظر یادتون نره.

باشه اتام .

باران شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام
صالح سنگبر هم رفت مثل منصفی و کرمی و.. روحش شاد یادش گرامی فقط افسوس که......

که چه ...؟

باران دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ب.ظ

افسوس که کسی قدرشان را نفهمید ... تا که بودیم نبودیم کسی تا که بودیم بود غم بی همنفسی تا که رفتیم همه یار شدند .........

خومو همه همیطکاییم کا .

علی چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ق.ظ http://www.hormoz65.bogfa.com

سلام عرض اَکُنُم خِدمَتِ شما بندِری عزیز
تسلیت هم عرض اَکُنُم محرم و صفر
اُمیدوارم هر جا حستی شاد بَشیتون.
وبلاگ دست نَوشته های از هُوِ دیریا با عکسهایی از عزاداری سروروسالار شهیدان آپدیت بودن
سُوغاتِ مِه به شما عکسهاوفیلمهایی ازعزای امام حسین در شهر فین.
التماس دعا
یا حسین(ع)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد