سلام ناصر، مه ام چوک محله .
اَدُنُم اَزَم دلیگری ، اَدُنُم که اَدونی چِکَک پُشتِ سَرت گَپ مُزَد ...
باز هم اَدُنُم که تو دل نازُک و رَحیمی اِتهَه، بی ما بُبَخش. روز تشیع جنازهَ ت توی مُصلی اِتدی که چِکَک آدم هُندَ؟ ایشو همهَ خاطر خواهِت هَستَرن خودِت قبل از ایشو تَفَهمی ولی خوشو شانَدونست . پیرزن ، پیرمرد ، چوک ، دخت ، از بندر ، از مینو ، از لنگه ... هَمهَ هُندَرن تا آخرین دیدار خو وا تو بُکُنِن ...
تو رفتی ولی یادِت همیشهَ وا مان ...
یادِتِن تَخوندَه :
مه گنوغُم مِثِ خُم گِنوغ مَوا ،
فکر اَکُنُم حالا رسیدی به گِنوغ خو.
ما گنوغ نَهستَرم چون تو بی ما اِتناواستَه ، تو اگه بی ما تواسته با ما تَموند
تَموند و یادِمو تَدا چِن گِنوغی
چطو بو که تو ای همهَ پُر فروغی
دِلُم تَنگِن
دِلُم تَنگِن به : (( اَز غُصَه )) خوندِنِت که آروم اِتنَهَه
حالا آروم بودی ؟
در آخر یک چیز موا بِهِت بِگَم که :
بَندِر و بَندِری دِگهَ مِثِ تو وا چِش ناگینت .
- حالا نوبتِ تون حالایالله تا وَختی اِتهَه پا بَه بِجَنگ تا قُوت اِتهَه حالا یالله هُــرُ زود بَش ( ای گپ ناصر وا تو کاکا و دادای بَندرین )
...
خدا رحمتش کنه ... به حق محمد و آلش
چقدر زبان بندری قشنگه
گپ مه گپ تو گپ عاشک بودنن...
شبی تو رفتی و من هر دو حلقه چشمم را
براه امدنت کردم از در اویزان
خدا حافظ.ناصر رفت.قدر ناصر هایی که زنده اند را بیشتر بدانیم.خدایش بیامرزاد.
نگران عزیز
زبون بندری که جونن هیچ مردمش هم خوبو نجیبن .
تلنگری برای ما و دیگران برا ی ترک عادت!!! متاسفم.
سلام
زبان بندری مثل مردم خوبش خیلی نازه از دستش ندین
خدا بیامرزدش.
خدا به حق اون محمد و علی و فاطمه ای که همیشه اسمشون را زیر لب داشت قاتلانش را رسوا کنه.
ممنون میشم از وبلاگ بندرجاسک هم نگاهی بازدید کنید.